به گزارش مشرق، همه چیز از نزدیک به یک دهه پیش و حمله به صفحه برخی مقامهای سیاسی سایر کشورها شروع شد؛ مقامهایی که علیه ایران مواضع خصمانهای گرفته بودند و به همین دلیل، هر نوع حملهای به آنها با تکیه بر هر نوع ادبیات، با دیده اغماض ارزیابی میشد و حتی با لبخندهایی از این ادبیات استقبال شد. این لبخند با چنین گمانی بود که حملات مجازی نشانه وطن پرستی و حس دفاع از ایران است و بیشک بخش اندکی از آن بود.
زمان هرچه می گذشت، ادبیات کاربرانی که در چنین حملات مجازی مشارکت میجستند، تندتر، هتاکانهتر و تهی از هرگونه استدلال قابل دفاعی میشد. آنهایی که در ابتدا با هدف رساندن پیام اعتراض به اشخاصی که خطایی انجام میدهند، به این جمع وارد شده بودند، متوجه بدنام شدن این حملات شدند و از مشارکت در این حملات مجازی کنار کشیدند تا جو یکدست شود و در هر حمله، غالب پیامها هتاکی با ادبیاتی عمدتاً جنسی و نژادپرستانه گره خورد.
وقتی فدراسیون جهانی وزنهبرداری، قصد انتخاب وزنهبردار جهان در قرن اخیر را داشت، تقریباً همه رسانههای جمعی بسیج شدند تا نماینده ایران انتخاب شود و همه مردم پای کار بیایند اما هیچ کس تصور نمیکرد، این همه هجوم -آن هم در سال ۱۳۸۳ که هنوز اینترنت گستردگی کنونی را نیافته بود- متوجه سایت برگزاری نظرسنجی شود و در میان ایرانیها، هکرها نیز دست به کار شوند و اساساً وبسایت میزبان این نظرسنجی از دسترس خارج شود. این اتفاق یک عیار خوب داشت که اگر این گروه وسیع بخواهند، میتوانند چنان حمله بزرگی را به صورت طبیعی روی وبسایتهای مختلف پیادهسازی کنند که این رسانهها با محدودیت باند مواجه شده و از دسترس خارج شوند!
جنس تازه حملات از ۲۱ فروردین ۱۳۹۱ نمود عینیتری یافت؛ پس از آنکه گروهی بر اساس شایعه افتادن لوگوی پپسی بر روی کره ماه، به قمر خیره شدند اما خبری از لوگوی پپسی نشد. بدین ترتیب، کاربران ایرانی که تصور کردند با آنها بازی شده، به صفحه پپسی در فیس بوک حمله کردند؛ هرچند باعث نشد پپسی روی ماه بیفتد، در عوض این حمله در رسانههای بینالمللی انعکاس یافت.
وقتی در جریان المپیک ۲۰۱۲ لندن در مرداد همان سال، حق سعید عبد,لی تضییع شد، ابتدا ایهار برل داور بلاروس مورد توهین قرار گرفت و همین باعث شد، صفحهاش را برای مدتی ببندد و بلافاصله این جماعت سراغ رافائل مارتینتی رئیس فیلا رفتند و صفحه مجازی او را آماج گرفتند. حتی در ان مقطع گفته شده ایمیلهای به شدت تهدیدآمیزی به فیلا ارسال شده که مارتینتی را خشمگین کرده بود و در نهایت پس از آنکه رسول خادم از مردم خواست تا کاری نکنند که برای کشتی ایران هزینه ساز شود، جنگ متوقف شد!
لوران فابیوس وزیرامورخارجه وقت فرانسه در آبان ۱۳۹۲ نقش پلیس بد را در مذاکرات هستهای بازی کرد و به خاطر او، مذاکرات ژنو یک دور تمدید شد و همین کافی بود تا فابیوس مورد شدیدترین حملات قرار گیرد تا جایی که حتی ظاهر او نیز از این هتاکیها در امان نمانده بود. برخی نشریات فرانسوی به این حمله پرداختند؛ اما خوشبختانه عمدتاً معدود انتقادهای متکی بر استدلال را لابلای گزارشهایشان آورده بودند و اشاره به سیل هتاکیها نشده بود.
اندکی بعدتر در آذرماه ۱۳۹۲ همزمان با قرعه کشی جامجهانی ۲۰۱۴، دو حمله تازه و بسیار وسیع رخ داد؛ نخست به فرناندا لیما مجری مراسم قرعه کشی جام جهانی که به واسطه فرهنگ و مذهبش پوشش برهنهای داشت و به همین دلیل، بخش قابل توجهی از قرعه کشی از تلویزیون پخش نشد. ایرانیها به او با قبیحترین تعابیر قابل تصور به انواع زبانها اعم از فارسی، عربی، انگلیسی و پرتغالی حمله کردند تا این مجری و بازیگر برزیلی بالاخره معنای گروهی از کامنتها را بفهمد و دفعه بعد لباس پوشیدهای بر تن کند که خاطر تماشاگران ایرانی مکدر نشود!
همزمان با همین قرعه کشی به لیونل مسی نیز حمله شد. برخی گزارشها حکایت از ۲۰۰ هزار کامنت توهین آمیز خطاب به مسی داشت تا بزرگترین حمله اینچنینی به نام ایرانیها ثبت شود و روزنامههای انگلیسی، آلمانی و اسپانیایی، در گزارشهایی به این حمله بپردازند و حسابی اسباب افتخار (!) فراهم شود. گروهی در مقابل به صفحه این فوتبالیست هجوم بردند و این بار از مسی عذرخواهی کردند تا به شیوه خودشان جبران هتاکی گروه اول را کرده باشند و در این میان، جمشید مشایخی بازیگر سینما شال و کلاه کرده بود تا به اسپانیا سفر و به نمایندگی از ایرانیان فرهیخته از او عذرخواهی کند.
مسی یک بار دیگر پس از زدن گل به ایران در دقیقه ۹۱ و شکست ایران برابر آرژانتین نیز مورد حمله قرار گرفت؛ اما پس از آنکه شایعاتی منتشر شد که ممکن است فیفا با ایران به دلیل این حملات برخورد کند، مجدداً حمله فروکش کرد، ولی در روزهای ابتدایی اردیبهشت ۱۳۹۵، انتشار یک عکس شادی گل از خودش و دی ماریا که خاطره گلش به ایران در بازی معروف جام جهانی را دوباره زنده کرد، سبب شد تا جبران کمکاری حملهکنندگان در جام جهانی شود و حملهای تمام و کمال با ادبیات هتاکانهتر از قبل به حسابهای کاربری او در فضای مجازی شود.
در بازی های لیگ جهانی والیبال در خرداد ۱۳۹۳، تیم ملی والیبال ایران از سد ایتالیای قدرتمند گذشت؛ اما ایوان زایتسف ستاره تیم میزبان که ایران را با ۱۹ امتیاز در دو ست به زحمت انداخته بود، به دلیل اینکه برای کشورش با نهایت توان بازی کرده و خیلی راحت اجازه نداده ایتالیا ببازد، به شدت مورد حمله قرار گرفت. در این حملات حتی اعضای خانواده این والیبالیست نیز مورد توهینهای جنسی قرار گرفته بودند که باعث شد این شخص جزو معدود قربانیان حملات ایرانی باشد که رسماً واکنش نشان میدهد و در این ارتباط گفت: «متأسفم که بزرگترین تفریح ایرانیان، توهین به دیگران است!»
در آبان همان سال، با مرگ مرتضی پاشایی بسیاری از هنرمندان با «جو» همراهی کردند و درگذشت این خواننده را تسلیت گفتند اما آنهایی که با این جو همراهی نکردند، به شدت بازخواست شدند. به صفحه مجازی تک تک آنها هجوم برده و برای هرکدام سیلی از کامنتهای همراه با تهدید و توهین درباره چرایی عدم تسلیت گذاشته شد. بسیاری از هنرمندان برای توقع این موج، پیام تسلیت را گذاشتند اما هانیه توسلی رفتار متفاوتی در پیش گرفت و در پیامی ضمن ابراز تاسف از درگذشت پاشایی، تأکید کرد او را نمیشناخته تا هر آنچه به عنوان توهین در عمرتان شنیده باشید، از سوی ایران گروه نثار توسلی شود!
اتفاق بعدی در دی ۱۳۹۴ رخ داد. رعنا حربی، خواننده زن لبنانی در واکنش به پایین کشیده شدن پرچم کنسولگری عربستان در مشهد در پیامی در توییتر به شوخی گفته بود که با مردی که این کار را کرده ازدواج میکند؛ اما این شوخی حسابی جدی گرفته شد. بدین تریب فاجعهای عجیب در حساب کاربری این حربی به راه افتاد که باعث شد این خواننده با جدیت تأکید کند که شوخی کرده است.
پس از شکست تیم امید ایران مقابل امید ژاپن در مسابقات انتخابی المپیک در بهمن ۱۳۹۴، این بار حمله بزرگی به ژاپن، اعضای تیم ملی این کشور و همه زیرساختهای مجازیاش انجام شد؛ حملاتی که به لحاظ پراکندگی و تعدد اهداف بینظیر بود و شاید شمار مجموع پیامها، از شمار پیامهای توهین آمیز به مسی نیز بیشتر بود.
حالا همان گروه در تیرماه ۱۳۹۵، این بار «دیمیتری پایت» بازیکن تیم ملی فرانسه، «کریستیانو رونالدو» بازیکن تیم ملی پرتغال را در فینال یورو ۲۰۱۶ را هدف قرار دادند. این حمله اما با تمام حملات پیشین تفاوت دارد. این بار به هیچ عنوان نام ایران در میان نبوده و دهها هزار پیامی که در صفحه این فرانسوی به زبانهای فارسی، فرانسه و انگلیسی نوشته شده، تنها نشانه «وندالیسم مجازی» بود. عادل فردوسیپور در میانه گزارش فینال یورو ۲۰۱۶ به این موضوع اشاره کرد و گفت: ««بعد از اون که رونالدو توسط پایت مصدوم شد، مردم به پیج «پایت» رفته و از خجالت اون دراومدن. این چهکاریه آخه؟!» و بدین ترتیب همه هتاکان پای کار آمدند و سهمی از فحشها را نیز به فردوسیپور اختصاص دادند!
این هتاکیهای بیهزینه در طول سال متوقف نمیشود و از بازیگران فیلمهای غیراخلاقی تا بازیگران داخلی مکرراً با حجم بالایی از کامنتهای توهین آمیز همراه میشود اما فقط گاهی همچون موارد آمده، همه هتاکان بسیج میشوند. برای حملهکنندگان هیچ هزینهای ندارد و منجر به تخلیه روحی شان میشود، ولی «وندالیسم مجازی» چهره ایرانیها را به عنوان جماعتی هتاک به شدت در سطح بینالمللی مخدوش خواهد کرد.
در این زمینه دو راه وجود دارد که باید هر دو راه پیگیری شود تا برای این گروه که بعید است از راه تربیت و فرهنگسازی دست از هتاکی بردارند، هر نوع توهینی هزینهساز باشد و این عده کاهش یابند؛ نخست اینکه هر یک از این هتاکان توسط سایر کاربران در شبکههای مختلف مجازی گزارش شوند تا این شبکههای اجتماعی به واسطه کثرت هتاکیها، آنها را مسدود نمایند و تکرار این مسدود شدنها، منجر به تغییر رفتار این گروه شود. راه دوم نیز نظارت سازمانهای مسئول در کشور و تذکر به این اشخاص است تا دست از این رفتارها بردارند.
زمان هرچه می گذشت، ادبیات کاربرانی که در چنین حملات مجازی مشارکت میجستند، تندتر، هتاکانهتر و تهی از هرگونه استدلال قابل دفاعی میشد. آنهایی که در ابتدا با هدف رساندن پیام اعتراض به اشخاصی که خطایی انجام میدهند، به این جمع وارد شده بودند، متوجه بدنام شدن این حملات شدند و از مشارکت در این حملات مجازی کنار کشیدند تا جو یکدست شود و در هر حمله، غالب پیامها هتاکی با ادبیاتی عمدتاً جنسی و نژادپرستانه گره خورد.
وقتی فدراسیون جهانی وزنهبرداری، قصد انتخاب وزنهبردار جهان در قرن اخیر را داشت، تقریباً همه رسانههای جمعی بسیج شدند تا نماینده ایران انتخاب شود و همه مردم پای کار بیایند اما هیچ کس تصور نمیکرد، این همه هجوم -آن هم در سال ۱۳۸۳ که هنوز اینترنت گستردگی کنونی را نیافته بود- متوجه سایت برگزاری نظرسنجی شود و در میان ایرانیها، هکرها نیز دست به کار شوند و اساساً وبسایت میزبان این نظرسنجی از دسترس خارج شود. این اتفاق یک عیار خوب داشت که اگر این گروه وسیع بخواهند، میتوانند چنان حمله بزرگی را به صورت طبیعی روی وبسایتهای مختلف پیادهسازی کنند که این رسانهها با محدودیت باند مواجه شده و از دسترس خارج شوند!
جنس تازه حملات از ۲۱ فروردین ۱۳۹۱ نمود عینیتری یافت؛ پس از آنکه گروهی بر اساس شایعه افتادن لوگوی پپسی بر روی کره ماه، به قمر خیره شدند اما خبری از لوگوی پپسی نشد. بدین ترتیب، کاربران ایرانی که تصور کردند با آنها بازی شده، به صفحه پپسی در فیس بوک حمله کردند؛ هرچند باعث نشد پپسی روی ماه بیفتد، در عوض این حمله در رسانههای بینالمللی انعکاس یافت.
وقتی در جریان المپیک ۲۰۱۲ لندن در مرداد همان سال، حق سعید عبد,لی تضییع شد، ابتدا ایهار برل داور بلاروس مورد توهین قرار گرفت و همین باعث شد، صفحهاش را برای مدتی ببندد و بلافاصله این جماعت سراغ رافائل مارتینتی رئیس فیلا رفتند و صفحه مجازی او را آماج گرفتند. حتی در ان مقطع گفته شده ایمیلهای به شدت تهدیدآمیزی به فیلا ارسال شده که مارتینتی را خشمگین کرده بود و در نهایت پس از آنکه رسول خادم از مردم خواست تا کاری نکنند که برای کشتی ایران هزینه ساز شود، جنگ متوقف شد!
لوران فابیوس وزیرامورخارجه وقت فرانسه در آبان ۱۳۹۲ نقش پلیس بد را در مذاکرات هستهای بازی کرد و به خاطر او، مذاکرات ژنو یک دور تمدید شد و همین کافی بود تا فابیوس مورد شدیدترین حملات قرار گیرد تا جایی که حتی ظاهر او نیز از این هتاکیها در امان نمانده بود. برخی نشریات فرانسوی به این حمله پرداختند؛ اما خوشبختانه عمدتاً معدود انتقادهای متکی بر استدلال را لابلای گزارشهایشان آورده بودند و اشاره به سیل هتاکیها نشده بود.
اندکی بعدتر در آذرماه ۱۳۹۲ همزمان با قرعه کشی جامجهانی ۲۰۱۴، دو حمله تازه و بسیار وسیع رخ داد؛ نخست به فرناندا لیما مجری مراسم قرعه کشی جام جهانی که به واسطه فرهنگ و مذهبش پوشش برهنهای داشت و به همین دلیل، بخش قابل توجهی از قرعه کشی از تلویزیون پخش نشد. ایرانیها به او با قبیحترین تعابیر قابل تصور به انواع زبانها اعم از فارسی، عربی، انگلیسی و پرتغالی حمله کردند تا این مجری و بازیگر برزیلی بالاخره معنای گروهی از کامنتها را بفهمد و دفعه بعد لباس پوشیدهای بر تن کند که خاطر تماشاگران ایرانی مکدر نشود!
همزمان با همین قرعه کشی به لیونل مسی نیز حمله شد. برخی گزارشها حکایت از ۲۰۰ هزار کامنت توهین آمیز خطاب به مسی داشت تا بزرگترین حمله اینچنینی به نام ایرانیها ثبت شود و روزنامههای انگلیسی، آلمانی و اسپانیایی، در گزارشهایی به این حمله بپردازند و حسابی اسباب افتخار (!) فراهم شود. گروهی در مقابل به صفحه این فوتبالیست هجوم بردند و این بار از مسی عذرخواهی کردند تا به شیوه خودشان جبران هتاکی گروه اول را کرده باشند و در این میان، جمشید مشایخی بازیگر سینما شال و کلاه کرده بود تا به اسپانیا سفر و به نمایندگی از ایرانیان فرهیخته از او عذرخواهی کند.
مسی یک بار دیگر پس از زدن گل به ایران در دقیقه ۹۱ و شکست ایران برابر آرژانتین نیز مورد حمله قرار گرفت؛ اما پس از آنکه شایعاتی منتشر شد که ممکن است فیفا با ایران به دلیل این حملات برخورد کند، مجدداً حمله فروکش کرد، ولی در روزهای ابتدایی اردیبهشت ۱۳۹۵، انتشار یک عکس شادی گل از خودش و دی ماریا که خاطره گلش به ایران در بازی معروف جام جهانی را دوباره زنده کرد، سبب شد تا جبران کمکاری حملهکنندگان در جام جهانی شود و حملهای تمام و کمال با ادبیات هتاکانهتر از قبل به حسابهای کاربری او در فضای مجازی شود.
در بازی های لیگ جهانی والیبال در خرداد ۱۳۹۳، تیم ملی والیبال ایران از سد ایتالیای قدرتمند گذشت؛ اما ایوان زایتسف ستاره تیم میزبان که ایران را با ۱۹ امتیاز در دو ست به زحمت انداخته بود، به دلیل اینکه برای کشورش با نهایت توان بازی کرده و خیلی راحت اجازه نداده ایتالیا ببازد، به شدت مورد حمله قرار گرفت. در این حملات حتی اعضای خانواده این والیبالیست نیز مورد توهینهای جنسی قرار گرفته بودند که باعث شد این شخص جزو معدود قربانیان حملات ایرانی باشد که رسماً واکنش نشان میدهد و در این ارتباط گفت: «متأسفم که بزرگترین تفریح ایرانیان، توهین به دیگران است!»
در آبان همان سال، با مرگ مرتضی پاشایی بسیاری از هنرمندان با «جو» همراهی کردند و درگذشت این خواننده را تسلیت گفتند اما آنهایی که با این جو همراهی نکردند، به شدت بازخواست شدند. به صفحه مجازی تک تک آنها هجوم برده و برای هرکدام سیلی از کامنتهای همراه با تهدید و توهین درباره چرایی عدم تسلیت گذاشته شد. بسیاری از هنرمندان برای توقع این موج، پیام تسلیت را گذاشتند اما هانیه توسلی رفتار متفاوتی در پیش گرفت و در پیامی ضمن ابراز تاسف از درگذشت پاشایی، تأکید کرد او را نمیشناخته تا هر آنچه به عنوان توهین در عمرتان شنیده باشید، از سوی ایران گروه نثار توسلی شود!
اتفاق بعدی در دی ۱۳۹۴ رخ داد. رعنا حربی، خواننده زن لبنانی در واکنش به پایین کشیده شدن پرچم کنسولگری عربستان در مشهد در پیامی در توییتر به شوخی گفته بود که با مردی که این کار را کرده ازدواج میکند؛ اما این شوخی حسابی جدی گرفته شد. بدین تریب فاجعهای عجیب در حساب کاربری این حربی به راه افتاد که باعث شد این خواننده با جدیت تأکید کند که شوخی کرده است.
پس از شکست تیم امید ایران مقابل امید ژاپن در مسابقات انتخابی المپیک در بهمن ۱۳۹۴، این بار حمله بزرگی به ژاپن، اعضای تیم ملی این کشور و همه زیرساختهای مجازیاش انجام شد؛ حملاتی که به لحاظ پراکندگی و تعدد اهداف بینظیر بود و شاید شمار مجموع پیامها، از شمار پیامهای توهین آمیز به مسی نیز بیشتر بود.
حالا همان گروه در تیرماه ۱۳۹۵، این بار «دیمیتری پایت» بازیکن تیم ملی فرانسه، «کریستیانو رونالدو» بازیکن تیم ملی پرتغال را در فینال یورو ۲۰۱۶ را هدف قرار دادند. این حمله اما با تمام حملات پیشین تفاوت دارد. این بار به هیچ عنوان نام ایران در میان نبوده و دهها هزار پیامی که در صفحه این فرانسوی به زبانهای فارسی، فرانسه و انگلیسی نوشته شده، تنها نشانه «وندالیسم مجازی» بود. عادل فردوسیپور در میانه گزارش فینال یورو ۲۰۱۶ به این موضوع اشاره کرد و گفت: ««بعد از اون که رونالدو توسط پایت مصدوم شد، مردم به پیج «پایت» رفته و از خجالت اون دراومدن. این چهکاریه آخه؟!» و بدین ترتیب همه هتاکان پای کار آمدند و سهمی از فحشها را نیز به فردوسیپور اختصاص دادند!
این هتاکیهای بیهزینه در طول سال متوقف نمیشود و از بازیگران فیلمهای غیراخلاقی تا بازیگران داخلی مکرراً با حجم بالایی از کامنتهای توهین آمیز همراه میشود اما فقط گاهی همچون موارد آمده، همه هتاکان بسیج میشوند. برای حملهکنندگان هیچ هزینهای ندارد و منجر به تخلیه روحی شان میشود، ولی «وندالیسم مجازی» چهره ایرانیها را به عنوان جماعتی هتاک به شدت در سطح بینالمللی مخدوش خواهد کرد.
در این زمینه دو راه وجود دارد که باید هر دو راه پیگیری شود تا برای این گروه که بعید است از راه تربیت و فرهنگسازی دست از هتاکی بردارند، هر نوع توهینی هزینهساز باشد و این عده کاهش یابند؛ نخست اینکه هر یک از این هتاکان توسط سایر کاربران در شبکههای مختلف مجازی گزارش شوند تا این شبکههای اجتماعی به واسطه کثرت هتاکیها، آنها را مسدود نمایند و تکرار این مسدود شدنها، منجر به تغییر رفتار این گروه شود. راه دوم نیز نظارت سازمانهای مسئول در کشور و تذکر به این اشخاص است تا دست از این رفتارها بردارند.